❀پسر گلم آقا نویان❀❀پسر گلم آقا نویان❀، تا این لحظه: 9 سال و 3 ماه و 4 روز سن داره
❀زندگی مامان و بابا❀❀زندگی مامان و بابا❀، تا این لحظه: 15 سال و 1 ماه و 20 روز سن داره

نی نی ناز

جشن عروسی دایی افشین

سلام مامانی جون عزیزم خوبی این روزا خیلی جای شما خالیه مامانی فردا جشن حنابندان دایی افشینه و فرداش هم عروسی خیلی براشون خوشحالم امیدوارم در کنار هم همیشه با عشق و محبت زندگی کنند و همیشه شاد باشن و  اینکه با تمام وجودم دوسشون دارم . من این متن زیبا رو از طرف شما بهشون تقدیم میکنم . . . ازدواج تنها پیوند زمینی است که در آسمانها بسته میشود پیوند زیبایتان مبارک باد ...
20 فروردين 1393

حرف دل مامانی

سلام عزیزم گلم  9روز بیشتر نمونده تا تحویل سال جدید ولی شما هنوز نیومدی عزیزم امسال خیلی چشم انتظارت بودم ولی ...امسالم منو بابایی دو نفری کنار سفره هفت سین میشینیم و مثل همیشه بازم دعا میکنم تا شما بیایی هنوزم مثل گذشته امید دارم به اومدنت و روزهام با داشتن همین امید می گذره راستی مامانی جونم ما یه 10روزی میشه اسباب کشی کردیم اومدیم خونه جدید عسلم نمیدونی چقدر خونمون قشنگه فقط شما رو کم داره که بیایی با شیطنتات اون از سوت وکوری در بیاری وقتی برای اولین بار اومدم تو این خونه ازخدا خواستم که  این خونه برامون اومد داشته باشه وشما هر چه زودتر بیایی عسلم من خرافاتی نیستم ولی بازم دست خودم نیست...
20 اسفند 1392

دانه خوش شانس

سالها پيش، كشاورزي، يك كيسه ي بزرگ بذر را براي فروش به شهر مي برد ناگهان چرخ گاري به يك سنگ بزرگ برخورد كرد و يكي از دانه هاي توي كيسه روي زمين خشك و گرم افتاد. دانه ترسيد و پيش خودش گفت: من فقط  زير خاك در امان هستم. گاوي كه از آنجا عبور مي كرد پايش را روي دانه گذاشت و آن را به داخل خاك فرو برد. دانه گفت: من تشنه هستم، من به كمي آب براي رشد و بزرگ شدن احتياج دارم. كم كم باران شروع به باريدن كرد. صبح روز بعد دانه يك جوانه كوچولوي سبز درآورد. جوانه تمام روز زير نور خورشيد نشست و قدش بلند و بلندتر شد.   روز بعد اولين برگش درآمد. اين برگ كمك كرد تا نور خورشيد بيشتري را بگيرد و بزرگتر ...
8 اسفند 1392

دختر پنج ساله

  مردی دیروقت ، خسته از سر کار به خانه بازگشت . دم در دختر پنج ساله اش را دید که در انتظار او بود. سلام بابا می توانم یک سئوال از شما بپرسم ؟ بله حتماً! چه سئوالی ؟ بابا شما برای هر ساعت کار چقدر پول میگیرید؟ مرد با ناراحتی پاسخ داد: این به تو ارتباطی ندارد ! چرا چنین سئوالی میکنی ؟   فقط می خواهم بدانم! اگر لازم است بدانی ، بسیار خوب! می گویم : ۲۰ دلار! دختر کوچک در حالی که سرش پائین بود آه کشید . بعد به مرد نگاه کرد و گفت : می شود ۱۰ دلار به من قرض بدهید ؟ مرد عصبانی شد و گفت : اگر منظورت برای پرسیدن این سئوال فقط این بود که پولی برای خریدن یک اسباب بازی مزخرف از من بگیری کاملاً در اشتباهی...
3 اسفند 1392
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به نی نی ناز می باشد