فرشته ي يک کودک
کودکي که آماده تولد بود، نزد خدا رفت و از او پرسيد : " مي گويند فردا شما مرا به زمين مي فرستيد، اما من به اين کوچکي و بدون هيچ کمکي چگونه مي توانم براي زندگي به آنجا بروم؟ " خداوند پاسخ داد : " از ميان بسياري از فرشتگان، من يکي را براي تو در نظر گرفته ام . او در انتظار توست و از تو نگهداري خواهد کرد . " اما کودک هنوز مطمئن نبود که مي خواهد برود يا نه . اينجا در بهشت ، من هيچ کاري جز خنديدن و آواز خواندن ندارم و اينها براي شادي من کافي هستند . خداوند لبخند زد : " فرشته تو برايت آواز خواهد خواند و هر روز به تو لبخند خواهد زد . تو عشق او را احساس خواهي کرد و شاد خواهي بود . " کودک ادامه داد : " من چطور مي توانم بفهمم مردم چه مي گو...
نویسنده :
نوشین
9:52